bijan24-k

bijan24-k

نرم افزار خدمات پس از فروش
bijan24-k

bijan24-k

نرم افزار خدمات پس از فروش

به غول ترسناک فروش تلفنی مسلط شوید

 




هیچ‌کس از فروش تلفنی خوشش نمی‌آید. احتمالا فروشندگان حرفه‌ای کمترین علاقه را به این بخش از کارشان دارند؛ اما فروش تلفنی هم یکی از مهم‌ترین فرآیندهای فروش و تبدیل مشتریان احتمالی به مشتریان واقعی و بستن قرارداد است.
اگر به‌طور مداوم درفروش تلفنی به بن‌بست بخورید و پاسخ منفی بشنوید، احتمالا کمی ترس یا بهتر بگویم، عدم تمایل نسبت به این نوع فروش در وجودتان ایجاد می‌شود؛ اما موضوع اصلی این است که اگر نتوانید با شنیدن پاسخ منفی کنار بیایید، باید برای همیشه حرفه فروش را ببوسید و بگذارید کنار! در این مقاله می‌خواهیم نکاتی به شما بیاموزیم تا با آمادگی بیشتری به سراغ فروش تلفنی بعدی‌تان بروید.
با چه کسی می‌خواهید تماس بگیرید؟
بخش مهمی از آماده‌سازی برای تماس تلفنی این است که فهرست شماره‌های تلفنتان را به‌خوبی بررسی کنید. نباید فقط دفترچه تلفن را بردارید و به‌طور تصادفی با اسم‌های داخل آن تماس بگیرید. از اینترنت استفاده کنید. فهرستی هدفمند از افراد تصمیم‌گیرنده‌ای تهیه کنید که به محصول یا خدمات شما نیاز دارند. از لینکدین استفاده کنید و مشاغل و افراد مرتبط با محصولات یا خدمات خود را بیابید.
پیش‌نویسی از حرف‌هایی که می‌خواهید بزنید، یادداشت کنید
شاید خنده‌دار به نظر بیاید، اما بنویسید که می‌خواهید چه چیزهایی را بگویید. فروش تلفنی تلاشی برای معرفی محصولتان به مشتری احتمالی است. به این فکر کنید که آیا اگر این مشتری را به‌صورت حضوری ملاقات می‌کردید، برای جذب او چه‌کارهایی انجام می‌دادید؟
آیا برای او انواع ارائه‌های پاورپوینتی یا نمونه‌ای از محصولات فراهم نمی‌کردید؟ یا فی‌البداهه هر چه به ذهنتان می‌رسید را بیان می‌کردید؟ البته که نه. پس چرا فکر می‌کنید باید در برخورد با مشتریان تلفنی هر چه که فی‌البداهه به ذهنتان رسید را بیان کنید.
اگر حرف‌هایی که می‌خواهید به مشتری تلفنی‌تان بزنید را روی برگه‌ای یادداشت کنید، بهینه‌ترین روش برای بیان صحبت‌هایتان را خواهید یافت. همچنین حین نوشتن به نکات یا مشکلاتی برخواهید خورد که مشتری احتمالا از آن‌ها برای دادن پاسخ منفی استفاده می‌کند و درنتیجه می‌توانید از پیش پاسخ مناسب و روشنی برای مشکلات بیابید. با این کار اگر مشتری بهانه شماره‌ی یک را بیاورد، دلیل شماره‌ی یک را برایش توضیح می‌دهید و اگر خواست با توسل به مشکل شماره‌ی دو پاسخ منفی بدهد، راه‌حل شماره‌ی دو را ارائه خواهید کرد. دیگر همه‌چیز آماده خواهد بود. اگر قبل از تماس گرفتن به‌خوبی به همه این مسائل فکر کنید و مشکلات احتمالی را بسنجید، خود را به‌عنوان متخصصی به مشتری نشان می‌دهید که بی‌هیچ وقفه‌ای می‌تواند به مشکلات یا سؤالات او پاسخ مناسب و منطقی دهد.
اما فکر نکنید این یادداشت باید خیلی رسمی بوده یا اینکه باید کلمه به کلمه مکالمه‌تان را روی برگه پیاده کنید. اگر مهارت کلامی خوبی دارید و به‌راحتی جمله‌سازی می‌کنید، فقط کافی است نکته‌وار همه‌چیز را بنویسید یا فقط چارچوب مکالمه‌تان را بسازید. مطمئن شوید که نوشته‌تان به نظر طبیعی می‌آید و سبک منحصربه‌فرد گفتاری‌تان را حفظ می‌کند؛ اما فراموش نکنید که نباید از روی کاغذ برای مشتری بخوانید! او کاملاً متوجه این موضوع می‌شود. نگاهی به برگه بیندازید و به سبک خودتان جمله‌سازی کنید.
قبل از هر تماس به این فکر کنید که با چه چارچوب گفتاری‌ای می‌خواهید با مشتری صحبت کنید و چطور می‌خواهید نیازهای مشتری را برطرف کنید. تمرین باعث پیشرفت شما خواهد شد. گاهی اوقات بهترین روش برای طبیعی به نظر رسیدن این است که زمان زیادی صرف تمرین و کار کردن روی نکات کلیدی یادداشت فروشتان کنید.
پیام صوتی‌تان را نیز بهینه‌سازی کنید
اگر استفاده از پیام‌گیر و پیام‌های صوتی برای شما امری متداول است، باید آن را نیز مانند مکالمه تلفنی‌تان بهینه‌سازی کنید. ابزارهایی وجود دارند که به شما اجازه می‌دهند تا پیام صوتی‌تان را به بهترین شکل ممکن ضبط کنید. زمانی که شخصی پاسخ‌گوی تماس شما نبود، فقط کافی است دکمه‌ای را فشار دهید تا پیام صوتی ضبط‌شده‌تان برای او ارسال شود. سپس می‌توانید با خیالی آسوده به سراغ نفر بعدی بروید.
شجاع باشید و نترسید
هیچ‌کس از شنیدن پاسخ منفی خوشش نمی‌آید. ما زمان زیادی از زندگی‌مان را صرف دوری از چنین موقعیت‌هایی می‌کنیم؛ اما این موضوع در حیطه فروش و به‌خصوص فروش تلفنی، امری اجتناب‌ناپذیر است. اگر بر ترس خود چیره شوید، فعالیت بیشتر و قدرتمندانه‌تری در این زمینه خواهید داشت و پس متن مکالمه خود را از پیش آماده کنید، فرد مناسبی را برای تماس انتخاب کنید و پاسخ بهانه‌ها و سؤالات احتمالی او را نیز در ذهن (روی کاغذ) داشته باشید… اما بدانید که با همه این‌ها باز هم ممکن است پاسخی منفی بشنوید!
متأسفم! داستان فروش تلفنی داستان «به‌خوبی و خوشی تا ابد زندگی کردند» نیست؛ اما آماده شدن و اعتمادبه‌نفس عواملی هستند که میزان موفقیت شما را در این نوع فروش نه‌چندان دل‌چسب افزایش خواهند داد.
منبع: هورماه

10 توصیه برای تصمیم گیری بی‌عیب و نقص




تصمیمات باکیفیت و سریع بهره‌وری سازمان را بالا می‌برند. مدیرعاملان علاوه بر اینکه خودشان تصمیمات مناسبی می‌گیرند باید توانایی تصمیم‌گیری تیمشان را نیز پرورش دهند، به تصمیماتی که استراتژی سازمانی را تقویت می‌کنند سرعت بخشند،
و خود و تیشمان را برای گرفتن تصمیمات مهم و سرنوشت‌ساز آماده کنند. در اینجا به 10 مرحله که مدیرعاملان می‌توانند از طریق آنها تصمیمات بهتری در سازمان خود بگیرند، اشاره شده است:
1) هر تصمیمی را نگیرید.
تنها مدیرعاملان بی‌تجربه هر تصمیمی – حتی تصمیمات کوچک – را خودشان می‌گیرند. مدیرعاملان باید درباره‌ی استراتژی، تخصیص منابع و استخدامها و اخراجهایی که تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای روی روند کسب‌وکار دارند، تصمیم‌گیری کنند. به افرادتان اعتماد کنید. اگر آنها از تخصص و اختیار عمل کافی برای گرفتن تصمیمی برخوردار هستند، اجازه ندهید که هر تصمیمی را به عهده‌ی شما بگذارند.
2) چشم‌اندازتان را در مسیر استعداد کارمندانتان قرار دهید.
 زمانی که مدیران شما برای بحث درباره‌ی گرفتن تصمیمی نزد شما می‌آیند، از آنها بخواهید موقعیت خودشان را در آن مورد خاص به وضوح مشخص کنند. اگر شما افرادتان را درست استخدام کرده باشید، آنها در حوزه‌ی تخصصی خود از شما باهوش‌تر خواهند بود. بنابراین برای اینکه بهترین تصمیمات را بگیرید، تخصص خود و چشم‌اندازی را که برای کسب‌وکارتان در نظر دارید با هوش و استعداد آنها هم‌مسیر کنید.
3) سریع اقدام کنید.
 مدیرعاملان بزرگ قادر هستند با اطلاعات ناقصی که در دست دارند اقدام به تصمیم‌گیری کنند. این مدیران می‌دانند که اگر قرار باشد صبر کنند تا اطلاعاتشان تکمیل شود و پس از آن تصمیم‌گیری کنند، لحظات باارزشی را از دست خواهند داد.
4) تصمیمات بد را به سرعت تغییردهید.
اعتراف به شکست سخت است اما مقاومت کردن در برابر تغییر دادن تصمیمات بد خطرناک است. برای حفظ کارآیی تیمتان، قبل از آنکه دیر شود تصمیمات بد را تغییر دهید.
5) یک وکیل مدافع شیطان تعیین کنید.
به فردی که علی‌رغم میل باطنی خود در سِمتی قرار می‌گیرد، در اصطلاح وکیل مدافع شیطان گفته می‌شود. تصمیمات بزرگ کسب‌وکاری مانند اکتسابات و ادغامها غیرقابل‌بازگشت هستند و به همین دلیل درصد ریسک بالایی دارند. در این مواقع یکی از نیروهای زبده‌ی خود را مأمور کنید تا تحلیلی همه‌جانبه از اوضاع داشته باشد و نتایج بررسی‌های خود را به شما گزارش دهد. این کار کیفیت تصمیم شما را به شکل قابل‌ملاحظه‌ای بالا می‌برد.
6) تصمیمتان را به تیمتان بگویید.
زمانی که افراد سازمان درباره‌ی تصمیمات شما از طریق یکدیگر مطلع شوند، احتمال پخش شایعه بالا می‌رود. برای جلوگیری از این اتفاق، جزئیات تصمیمات مهمتان را مستقیماً به افرادی که فکر می‌کنید لازم است در جریان امور باشند، توضیح دهید.
7) دلایل تصمیمتان را به تیمتان بگویید.
افراد باهوش و بااستعداد تیم شما علاوه بر تصمیمات، می‌خواهند دلایل گرفتن آنها را نیز بدانند. چرا باید دلایل تصمیماتتان را از افراد تیمتان پنهان کنید؟ با توضیح درباره‌ی اینکه چرا تصمیم خاصی را گرفته‌اید، به اعضای تیمتان کمک می‌کنید که راحت‌تر با تغییر کنار بیایند و سریع‌تر مسیرشان را عوض کنند.
8) از افرادتان حمایت کنید مگر اینکه مسیرشان به کلی اشتباه باشد.
اگر یکی از افرادتان برای حل مشکلی راه‌حلی پیشنهاد می‌کند و شما نیز با آن موافقت می‌کنید باید در صورت موفقیت از او قدردانی کنید و در صورت شکست از او حمایت کنید. البته شما به عنوان مدیر در مواقعی تصمیماتی می‌گیرید که برخلاف نظر تمام اعضای تیم است. در اینجه به مورد هفتم برمی‌گردیم یعنی اینکه در چنین مواقعی دلایل تصمیم خود را برای اعضای تیمتان شرح دهید.
9) خیلی هم در مقابل افرادتان قدرت‌نمایی نکنید.
همانطور که گفته شد، در برخی موارد لازم است که مدیر قدرت خود در تصمیم‌گیری را به افرادش نشان دهد اما اگر معمولاً بین تصمیمات شما و افرادتان مغایرت شدیدی وجود دارد حتماً یک جای کار می‌لنگد. در چنین مواردی رسیدن به تعادل در تصمیم‌گیری بهترین روش است. اگر تصمیمی خیلی حساس نیست یا برای آن فوریت زمانی وجود ندارد، سعی کنید با اعضای تیمتان به اجماع برسید.
10) برنامه‌ای رسمی برای پیگیری داشته باشید.
بهترین راه برای اینکه بدانید تصمیمتان درست بوده است این است که یک برنامه‌ی پیگیری را به صورت رسمی طراحی و در سازمانتان اجرا کنید. تصمیمات استراتژیک باید به صورت منظم و دوره‌ای به وسیله‌ی معیارهای کلیدی و عملکرد کلی مورد بازبینی قرار گیرند. اگر چنین برنامه‌ای در سازمان وجود نداشته باشد نمی‌توان از تصمیمات گذشته برای آینده درس گرفت. با چنین برنامه‌ای است که سازمان می‌تواند توانایی تصمیم‌گیری خود را افزایش دهد.
گرفتن تصمیمات بی‌عیب و نقص تقریباً غیرممکن است اما این 10 مرحله به شما کمک می‌کنند تصمیمات بهتری بگیرید و بهره‌وری سازمانی خود را به شکل قابل‌توجهی بالا ببرید.
منبع:هورماه

10نکته در مورد خدمات پس از فروش

امروزه خدمات پس از فروش از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر خدمات پس از فروش به درستی صورت پذیرد ، جلب رضایت مشتریان را در پی خواهد داشت. از راههای دیگر در راستای رضایتمندی مشتریان علاوه بر ارائه خدمات پس از فروش ، ارتباط با مشتریان جهت اطلاع از وضعیت رضایت یا عدم رضایت آنها می باشد. این مسائل برای مفهوم و درک خدمات پس از فروش چیست شاید به نظر کوچک برسد ولی با توجه کردن به آن و استفاده از نرم افزار خدمات پس از فروش میتوان نتایج ارزشمندی را کسب نمود و به فروش بیشتر دست یافت ، این امر ما را در سودآوری بیشتر یاری می کند.

مدیریت خدمات پس از فروش

مدیریت اموری است که شرکت ها پس از فروش کالا برای بدست آوردن رضایت مشتریان و کمک به آنها برای گرفتن بیشترین ارزش از محصولات شرکت یا خدماتی که انجام می دهند. با تعریف خدمات پس از فروش در می یابید که این خدمات ارائه شده نه تنها تضمینی برای مداومت بخشیدن به تولید کنندگان می باشند ، بلکه از عوامل تاثیرگذار در رقابت بازار جهانی به حساب می آیند. خدمات پس از فروش به انگلیسی معادل عبارت after-sales service می باشد. خدمات ارائه شده می توانند یکی از موارد زیر باشند :

  • حمل و نقل
  • نصب و راه اندازی
  • تعمیر و نگهداری
  • تهیه و توزیع قطعات
  • مستندسازی
  • آموزش
  • تضمین

 

    10نکته خدمات پس از فروش به مشتریان که نمی دانید

  1. پشتیبانی
  2. پیگیری خرید مشتری
  3. برطرف کردن نیازهای آنها
  4. دقت و توجه به نگرانی یا ناراحتی آنها و رفع آن
  5. دادن پاسخ های درست و حساب شده
  6. به یاد بودن مشتریان و اهمیت دادن به رضایتشان
  7. اعلام کردن حراجی یا تخفیف های آینده برای احترام گذاشتن به مشتریان
  8. گوش دادن به پیشنهادات در راستای اعتقاد مشتریان
  9. اطمینان دادن از کیفیت محصول
  10. در دسترس بودن تا آخر در کنار مشتری

 

مدیریت خدمات

در سیستم خدمات پس از فروش ، تعریف خدمات به هرگونه فعالیتی باز می گردد که از طرفی به طرف دیگری ارائه می شود ، مالکیتی در کار نیست و الزاما بصورت نامحسوس است.

یک خدمت دربرگیرنده فعالیت های کم و بیش و معمولا به صورت خدمات مشتریان و در تعاملات بین مشتریان و کارکنان بخش خدمات و کالاها یا سیستم های ارائه دهنده خدمات صورت می پذیرد و راه حلی برای مشکلات مشتریان بیان می شود.

بازاریابی خدمات

با توجه به اهمیت نقش فروش خدمات به شیوه ای برای سازمانها ارزشمند شده است که با رقابت موجود در بازار خدمات پس از فروش به دنبال حفظ مشتریان خود باشند. یکی از این فاکتور خدمات که شرکت برای متمایز شدن خود از سایرین شرکت ها میتواند انجام دهد ارائه خدمات با برترین کیفیت به مشتریان است.

هفت ویژگی فروشنگان برتر

مطالب این مقاله از آموزش‌های حرفه‌ای برایان تریسی گرفته شده است.

کیفیت تفکر تعیین‌کننده کیفیت زندگی است. ۸۰ درصد موفقیت در فروش به نگرش و ۲۰ درصد به استعداد بستگی دارد. عزت‌نفس پایین دلیل اصلی شکست در فروش است. برای افزایش عزت‌نفس و غلبه بر ترس از طرد شدن، چند گام مثبت برای بهبود تصویر ذهنی‌تان از خود بردارید.

خود را کارمندی مستقل یا رئیس شرکت فروش حرفه‌ای‌تان ببینید. فکر کنید تنها شخص مسئول در تعیین سرنوشت اقتصادیتان هستید. ابتدای هر ماه چکی به مبلغی که می‌خواهید در آن ماه کسب کنید، برای خود بنویسید. آن را به تاریخ آخر ماه صادر کنید. بقیه ماه به چگونگی کسب آن درآمد فکر کنید.

خود را مشاور بدانید نه فروشنده. به جای اینکه با هدف فروش به خریداران نزدیک شوید، با مشتریان ملاقات کرده و به حل مشکلاتشان کمک کنید. قبل از پیشنهاد محصول به خریدار شرایط او را کاملا درک کنید.

فروش با قانون طلایی (با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند) را تمرین کنید. فقط کلمه رفتار را با فروش جایگزین کنید. اگر واقعا به خریداران اهمیت دهید، قبل از جلسه با آن‌ها آماده می‌شوید و پیشنهادهای خوبی ارائه می‌دهید.

 

قدرت فردی‌تان را بهبود بخشید

اگر مردم دوست‌تان داشته باشند و از بودن در کنارتان لذت ببرند، خرید می‌کنند. آن‌ها مستقیما به شخصیت‌تان پاسخ می‌دهند. نگرشی که نسبت به خود دارید تعیین‌کننده نگرش خریداران نسبت به شما است.

می‌توانید قدرت فردی خود را در هفت گام بهبود بخشید:

مسئولیت کارتان را بپذیرید: به جای بهانه آوردن هنگام خراب شدن کارها، تقصیر را بپذیرید. آن‌وقت می‌توانید به روش‌های اجتناب از تکرار مجدد آن اشتباه فکر کنید.

تعبیر مثبتی از مسائل داشته باشید: در مواجهه با مشکلات خوش‌بین باشید، زیرا باعث می‌شود مشکلاتی که باعث تضعیف روحیه و ناامیدی بدبین‌ها می‌شود را از میدان به در کنید.

به عالی بودن متعهد باشید: باور کنید شایسته بهترین‌ها هستید. بسیاری افراد نمی‌توانند بر مانع «استحقاق نداشتن» غلبه کنند. بدانید در سایه کار سخت و صادقانه و عزم و اراده شایسته هر موفقیتی هستید.

مقاومت: باید بیش از دیگران مشتاق ماندن و کار کردن باشید. اگر به خود و توانایی‌تان برای موفقیت باور داشته باشید، مقاومت‌تان افزایش می‌یابد. وقتی خسته و ناامید هستید، نظم شخصی لازم برای ادامه راه را داشته باشید.

صداقت: خریداران صداقت را مهم‌ترین ویژگی فروشنده می‌دانند. یکرنگی باعث اعتمادبه‌نفس می‌شود. اگر با خود و اطرافیان روراست باشید، احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا می‌کنید. در رفتار و گفتارتان کاملا صادق باشید.

سپاسگزار باشید: برای داشتن سلامتی، خانواده، خانه، ماشین و کار سپاسگزار باشید. هرگز مشکلات یا نگرانی‌های شخصی را با خریداران در میان نگذارید. بگویید «وضع کسب‌وکار عالی است» و «بهتر از این نمی‌شود». اگر به مردم بگویید از زندگی‌تان راضی هستید، در واقعیت هم شادتر می‌شوید.

اهداف شفاف و خاصی تعیین‌ کنید: این کار هدف عمیقی به شما می‌دهد که وجه تمایز فروشندگان برتر است. برای هر ماه، فصل و سال اهداف فروش و درآمد مکتوب داشته باشید. همچنین، اهدافی برای سلامتی، خانه و خانواده‌تان بنویسید. اهداف باعث می‌شوند زمان و منابعتان را هوشمندانه‌تر اختصاص دهید.

رابطه با خریدار: قلب فروش

ایجاد و حفظ روابط باکیفیت با خریداران جوهره فروش حرفه‌ای در عصر جدید است. قابل‌اعتماد و معتبر باشید.

همه فروشندگان برتر هفت ویژگی دارند

هرگز انتقاد، شکایت و محکوم نمی‌کنند: مردم افراد شاد و راحت را دوست دارند. از زندگی شخصی‌تان شکایت یا از رقبا انتقاد نکنید. تنها نگرانی‌تان در دنیا حل مشکل خریدار است.

پذیرش: یاد بگیرید دیگران را بدون قضاوت یا انتقاد بپذیرید. لبخند بزنید. گرم و دوستانه باشید. هر چه پذیرش بیشتری نسبت به دیگران داشته باشید، آن‌ها هم بیشتر پذیرای شما هستند.

تائید: وقتی موفقیت‌های دیگران را ببینید، احساس خوبی پیدا می‌کنند. همیشه دنبال فرصتی برای تقدیر از دیگران باشید. خواهید دید همه‌جا از شما استقبال می‌کنند.

تشکر: فقط بگویید «متشکرم». وقتی از کسی تشکر می‌کنید، عزت‌نفس او افزایش می‌یابد. عادت کنید از هر کسی برای هر کاری تشکر کنید.

تحسین: تحسین صمیمانه خود نسبت به ویژگی‌ها، موفقیت‌ها یا دارایی‌های یک نفر را ابراز کنید. اگر کاری کنید مردم احساس خوبی نسبت به زندگی‌شان داشته باشند، آن‌ها نیز حس خوبی به شما پیدا می‌کنند.

توافق: هرگز با خریدار احتمالی بحث نکنید. حتی اگر آن شخص کاملا اشتباه می‌کند، آن را به زبان نیاورید. ایجاد ارتباط مهم‌تر از حق به جانب بودن است.

توجه دقیق: گوش دادن به خریدار کاری فوق‌العاده است و مقاومت و تردید اولیه که مانع روابط فروش جدید است را از بین می‌برد.

 

انگیزه دادن برای خرید

قفسه سینه خریدار پر از دکمه است. دکمه‌های سبز نشانه احساسات مثبت مثل عشق، غرور و امنیت هستند و دکمه‌‌های قرمز احساسات منفی مانند ترس، عصبانیت و خشم را نشان می‌دهند. باید تا حد ممکن دکمه‌های سبز را فشار دهید و از دکمه‌‌های قرمز دوری کنید (مگر اینکه دکمه قرمز به هدفتان کمک کند). شاید لازم باشد برای نشان دادن ضررهای نخریدن محصول، دکمه قرمز خریدار را فشار دهید.

اشتیاق به دست آوردن و ترس از دست دادن دو دلیل اصلی خرید است. در هر ارائه فروش از این دو محرک استفاده کنید.

 

خریداران مناسبی پیدا کنید

اگر در ابتدای فرایند فروش خریدار احتمالی را در یکی از چهار گروه زیر دسته‌بندی کنید، فروش پرباری خواهید داشت:

خریدار موفق: این فرد کسی است که کسب‌وکارش خوب پیش می‌رود. فروش به این گروه بسیار ساده است، زیرا خودشان موفق هستند و می‌خواهند بهتر شوند. به آن‌ها نشان دهید چطور با خرید از شما شرایط فعلی‌شان بهبود می‌یابد.

خریدار مشکل‌دار: این فرد محصولات و خدمات شما را حلال مشکل می‌داند. خریداران مشکل‌دار در ملاقات اول هیچ علاقه‌ای به محصولات و خدمات‌تان نشان نمی‌دهند. با این وجود، اگر در ابتدا علاقه‌ای نشان ندادند، احتمالا آن را از شخص دیگری خریده‌اند. به آن‌ها بگویید محصول یا خدمت‌تان چه کمکی به افرادی با شرایط مشابه کرده است. اگر به نفعشان است، اجازه دهید شخصا برای خودشان تصمیم بگیرند.

خریدار راحت‌طلب: این خریدار از شرایط موجود راضی است و نیازی به تغییر نمی‌بیند. از آنجا که این افراد هیچ فوریتی برای حل مشکل ندارند، فرصت‌ خوبی برای فروش محصول نیستند.

خریدار منفی: این افراد نفرت‌انگیز هستند. فروشندگان را تحقیر می‌کنند و اغلب معتقدند خرید محصول یا خدمت شما هدر دادن پول است. هرگاه فهمیدید با خریدار نوع چهار روبه‌رو هستید، مودبانه گفتگوی فروش را تمام کنید.

 

نهایی کردن فروش: بازی آخر

اهمیت نهایی کردن فروش در مقایسه با اهمیت اعتمادسازی، تعیین نیازها و ارائه راه‌حل کاهش ‌یافته است. هنوز هم نهایی کردن، آخرین مرحله فروش است. در این قسمت به چند تکنیک محبوب و موثر این کار اشاره می‌کنیم:

نهایی کردن با دعوت: ساده، آسان و با وقار است. فروش را به این شکل نهایی کنید: «تاکنون همه‌چیز خوب پیش رفته است؟» اگر مطمئن شدید خریدار هیچ اعتراضی ندارد، او را به خرید دعوت کنید. «اگر چیزی که نشان دادم را دوست دارید، چرا امتحانش نمی‌کنید؟»

نهایی کردن با ارائه فرضیه: با این روش ذهن خریدار را از تصمیم خرید به مالکیت محصول و لذت بردن از آن معطوف کنید. بپرسید «آیا تا اینجا از محصول راضی بوده‌اید؟» اگر جواب مثبت داد، بگویید «در گام بعدی باید تایید شما را بگیرم و آن را با شرکت هماهنگ کنم. برنامه‌ریزی اولیه را تا سه روز آینده انجام می‌دهیم و کل سیستم تا آخر ماه نصب و اجرایی می‌شود».

نهایی کردن با ارائه جایگزین: این تکنیک برای خریدارانی جذاب است که گزینه‌های متعدد را دوست دارند. با پرسیدن «کدام را ترجیح می‌دهید، الف یا ب؟» فروش را نهایی کنید. تصمیم خریدار هر چه باشد، فروش انجام می‌شود. سعی کنید دو گزینه ارائه کنید. حتی اگر یک محصول هم ارائه می‌کنید می‌توانید از این تکنیک استفاده کنید. چند گزینه برای روش پرداخت یا ارسال ارائه دهید.

منبع:hoormah

بازاریابی اینترنتی

این روزها اینترنت، پیامک، فکس و ایمیل به ابزارهای اصلی کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ تبدیل شده‌اند. اما هنوز هم تلفن پراستفاده‌ترین ابزار بازاریابی است. بسیاری از مشتریان در شهرهای کوچک هنوز هم وقتی به خرید چیزی فکر می‌کنند، به دفترچه‌های تلفنشان مراجعه و با فروشگاه موردنظر تماس می‌گیرند. پس پی بردن به اهمیت تلفن بسیار ضروری است. همچنین باید بدانید که چطور از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.

اولین قانون در استفاده از تلفن این است که بدانید دارید با شخصی مکالمه می‌کنید.

آیا وقتی دوست‌تان را در خیابان می‌بینید، مانند پشت تلفن با او صحبت می‌کنید؟

بسیاری از شما پاسخ منفی می‌دهید. زیرا در خیابان مکالمه‌ای رودررو دارید و در هنگام صحبت کردن لبخند می‌زنید. پشت تلفن هم لبخند بزنید. مطمئن باشید او متوجه لبخندتان خواهد شد. وانمود کنید که شخص در مقابل چشمانتان ایستاده است.

قانون دوم استفاده از تلفن این است که شخصی که سؤال می‌پرسد، همیشه کنترل مکالمه را در دست می‌گیرد.

اگر مشتری از شما سؤال بپرسد، او شما را تحت کنترل خود قرار داده و شما در حالت دفاعی قرار می‌گیرید. تا زمانی که مجدداً کنترل مکالمه را در دست نگیرید، نمی‌توانید به‌خوبی بفروشید.

تا زمانی که اطلاعاتی نداشته باشید، نمی‌توانید به مشتری اطلاعات بدهید.

نماینده فروش باید اطلاعات زیادی در مورد محصول یا خدمت موردنظر داشته باشد. خدمات پس‌ازفروش، میزان فروش محصول، تخفیف‌های فعلی، صحت سفارشات یا اطلاعات مشتری و…

نمایندگان فروش همچنین باید با بخش‌های مختلف سازمان و افرادی که در آن کار می‌کنند آشنا باشند تا در صورت لزوم بتوانند مشتری را به آن‌ها ارجاع دهند.

مراحل فروش

مقدمه

وقتی‌که مکالمه تلفنی برقرار می‌شود، اطلاعاتی شامل نام شرکت و نام خودتان را به مشتری عرضه کنید: «روز بخیر، فلانی هستم و از شرکت ایکس تماس می‌گیرم.»

به یاد داشته باشید که این جمله، اولین تأثیری است که روی مشتری می‌گذارید. پس اهمیت زیادی برای این جمله قائل باشید. زیرا شاید مشتری تنها بر اساس همین جمله بخواهد در مورد خرید از شما تصمیم‌گیری کند.

کشف نیازهای مشتری

سؤالات باز بپرسید. سؤالاتی که نتوان با جواب بله یا خیر به آن‌ها پاسخ داد. به مشتری اجازه دهید تا حدی که دلش می‌خواهد صحبت کند؛ حرف‌هایش را قطع نکنید. به یاد داشته باشید کسی که سؤال می‌کند در رأس مکالمه قرار می‌گیرد

مشتری چه درخواستی دارد؟ آیا قبلاً چنین خریدی داشته است؟ چه چیزی در خرید قبلی‌شان برایشان لذت‌بخش بوده است؟ از چه چیزی خوششان نیامده است؟ سطح خدمات پیشین چه میزان بوده است؟

در مورد هر محصول یا خدمات مجموعه سؤالاتی وجود دارد که می‌توان از مشتری پرسید. بدون اینکه کنترل مکالمه را از دست بدهید، سعی کنید به همراه مشتری به این سؤالات پاسخ دهید.

توصیه محصولات دیگر (استراتژی بیش‌فروشی)

همانطور که اشاره شد، نمی‌توانید بدون دریافت هیچ اطلاعاتی از مشتری چیزی به او پیشنهاد دهید. برای معرفی محصولات‌تان به مشتری می‌توانید بگویید «بر اساس آنچه شما گفتید، من… را به شما پیشنهاد می‌کنم که…». همچنین می‌توانید استراتژی بیش‌فروشی را در پیش گرفته و بگویید «افراد زیادی بودند که… را نیز به سبد خریدشان اضافه کرده‌اند» و بدین نحو، محصولات و خدمات مرتبط دیگری را نیز به مشتری پیشنهاد دهید.

مثبت کردن پاسخ منفی مشتری!

پاسخ منفی درواقع پاسخ منفی نیست. بلکه درخواستی برای کسب اطلاعات بیشتر است. نکته‌ای که باید در نظر بگیرید این است که دو نوع پاسخ منفی وجود دارد:

پاسخ منفی معتبر:

«سایز پای من ۳۸ است ولی شما این سایز را برای این مدل ندارید». این پاسخی منفی ولی قابل‌قبول است.

پاسخ منفی غیرمعتبر:

«محصولتان خیلی گران است» یا «خوب به نظر می‌رسد اما قبل از اینکه این همه هزینه کنم، باید بیشتر فکر کنم».

در بیشتر اوقات این پاسخ منفی اصلاً قابل‌قبول نیست. اگر مشتری نمی‌تواند چنین هزینه‌ای بپردازد، چرا پس اصلاً به دنبال چنین محصولی می‌گردد؟

چیزی که درواقع مشتری می‌خواهد بیان کند این است که «هنوز آن‌قدر از مزایای این محصول نگفته‌اید که مرا برای خرید قانع کنید». اگر مشتری‌ای واقعاً نمی‌تواند چنین هزینه‌ای بپردازد، جامعه هدفتان را به‌ اشتباه انتخاب کرده‌اید.

شما چیزی از دست نداده‌اید. اگر آن‌ها نتوانند از شما خرید کنند، از رقبایتان نیز خریدی نخواهند کرد.

بستن معامله

اولین قانون فروش این است که «وقتی منطق و احساسات رودرروی هم قرار بگیرند، همیشه احساسات برنده خواهد شد.» اگر فکر می‌کنید که مشتریانتان می‌نشینند و مزایای محصولات یا خدمات شما را با رقبایتان مقایسه می‌کنند، کاملاً در اشتباهید. مردم از روی احساسات خرید می‌کنند و سپس سعی می‌کنند با دلیلی منطقی تصمیماتشان را توجیه کنند. کافی است که مزایایی از محصولتان را به رخ مشتری بکشید که می‌دانید به آن‌ها علاقه دارند.

هیچ‌کس به دریلی با مته یک اینچی علاقه‌ای ندارد، بلکه به مزیت و کارایی آن توجه می‌کنند. مشتریان دریل فقط یک سوراخ یک اینچی روی دیوارشان می‌خواهند.

مردم خواهان مزایا هستند. این موضوع، موضوعی کاملاً احساسی است. مزایا و کارایی یک محصول به مردم احساس رفاه می‌بخشد و رفاه یک احساس است. به احساسات مشتری توجه کنید.

قانون دوم فروش این است که سفارش بگیرید. دلیلی که معمولاً مردم برای عدم خرید یک محصول عنوان می‌کنند این است که «هیچ‌کس از من نخواست که سفارشی بدهم.»

فراموش نکنید که پس از پایان توضیحات‌تان، چگونگی سفارش را نیز توضیح داده و یا همان موقع روند فروش را آغاز کنید.

چند بایدونباید در زمینه فروش تلفنی

صدایی آرام، خوشایند و صادق داشته باشید.

در هنگام گفت‌وگوی تلفنی لبخند بزنید.

روی کلمات انتخابی‌‌تان کار کنید و بهترین لغات و جملات را به کار ببرید. به یاد داشته باشید که پای تلفن باید بهترین تصویر ذهنی را برای مشتری خلق کنید.

سرعت ادای کلمات‌تان را بر اساس سرعت کلام مشتری همگام کنید. خیلی آرام یا خیلی سریع صحبت نکنید.

اگر شما با آن‌ها تماس گرفته‌اید، در ابتدا بپرسید که آیا زمان مناسبی برای صحبت کردن هست یا خیر.

به‌طور خلاصه و با لحنی ساده صحبت کنید.

مطمئن شوید که پاسخ تمام سؤالات احتمالی را در ذهن یا روی کاغذی در روبه‌رویتان دارید تا بتوانید هر چه سریع‌تر کار مشتری را راه بیندازید.

متکلم‌وحده نباشید. به مشتری نیز فرصت صحبت کردن، سؤال پرسیدن یا نظر دادن بدهید.

هیچ‌گاه صحبت مشتری را قطع نکنید.

مبع:hoormah